مولاي تنهايي ام کجايي؟!!!.....

تنهايي ام در غيبت توست . چگونه روزها مي گذرند و چله ها مي گيرم تا درد اين تنهايي را با اميد ظهورت تا اين چله تمام نشده تاب آورم و تو تا کنون اين درد فراق را برايم پسنديده اي . مي داني که فقط و فقط بهانه ي تنهايي ام تويي. فقط بگو کدامين غروب را با طلوعت به سحر خواهي رساند تا تک تک نفس هايم را بين روزها تقسيم کنم تا براي وصالت به آخر نرسند . نه اينکه تنها باشم . اطرافم پر است از روزمرگي . اما به عادت دلم آگاهي. چشمانم نمي خواهند جز تو هيچ کس را تجربه کنند. به اين همه تاريکي پايان بخش.

 بيا مولايم

 تصاوير زيباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نويسان،آپلودعكس، كد موسيقی، روزگذر دات كام http://roozgozar.com