تبر به دوش بت شکن

چه روزها که یک به یک غروب شد، نیآمدی
چه اشکها که در گلو، رسوب شد نیآمدی
خلیل آتشین سخن، تبر به دوش بت شکن
خدای ما دوباره سنگ و چوب شد نیآمدی
برای ما که خسته ایم و دل شکسته ایم، نه
برای عده ای، ولی چه خوب شد نیآمدی!
تمام طول هفته را در انتظار جمعه ام
دوباره صبح، ظهر، نه، غروب شد نیآمدی!
(مهدی جهاندار- اصفهان)
+ نوشته شده در پنجشنبه پانزدهم تیر ۱۳۹۱ ساعت ۹:۲۹ ب.ظ توسط ســــهیلا
|